امیدوارم که تا حالا این کتابو خونده باشید و جای خودتونو تو ابن دنیای بی درو پیکر پیدا کرده باشید .
اگر نخوندید از اینجا دانلود کنید
منبع : www.inambemone-book.blogsky.com
آسمون ابری دلت انگار گرفته خدا خودش می دونه
شبای بی ستاره مگه خبر نداری کارش همیشه اینه
چشات چه بی فروغه اشکای مهربونی که آسمون بباره
اینجا بهار نداره از آسمون چکیده دلت آروم بگیره
« پیتر فاکس »
« تقدیم به مریم حیدر زاده »
سمت چپ عکس زنیه که اعتراف کرده توی اون فیلم سکسی بازی می کرده !!!!!!!!!!!!!
خودتون ببینید کدومشون شبیه ترن چپیه یا راستیه ؟!
نرگس هم تمام شد.....
بهروز با نسرین...
احسان با نرگس ..
هدایت با سمانه ...
مجید با زهره....
اسماعیل با پری.....
شوکت با اعظم....
همه رفتند.....
فقط تو موندی و رستم.....
سیدمحمدرضا میرزادهی عشقی، در سال 1312ه. ق در همدان متولد شد. در ابتدای جنگ جهانی اول به استانبول که در آن زمان کانون فعالیت ملیون ایران شده بود، مهاجرت کرد و در سال 1337ه. ق به همدان بازگشت و پس از آن به تهران آمد و شروع به انتشار مقالات و اشعار خود در مطبوعات آن زمان تهران کرد.
عشقی، زبانی آتشین و نیشدار داشت و هزلیات و هجویههای او، عاقبت کار دستش داد و در روز 12 تیر ماه 1303 شمسی، در تهران هدف گلولهی افراد ناشناس قرار گرفت و در حالی که 31 سال بیشتر نداشت، چشم از جهان فرو بست.
شعر باید رید، یکی از تندترین و معروفترین اشعار عشقی است.
عشقی غیر از این شعر، اشعار معروف دیگری همچون نوروزینامه، سه تابلو مریم، احتیاج و رستاخیز را نیز سروده است.
باید رید!
بعد از این بر وطن و بوم و برش باید رید.......... به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید
به حقیقت در عدل ار در این بام و در است..... به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید
آنکه بگرفته از او تا کمر ایران را گه............... به مکافات الی تا کمرش باید رید
پدر ملت ایران اگر این بی پدر است.............. بر چنین ملت و روح پدرش باید رید
به مدرس نتوان کرد جسارت اما................... آنقدر هست که بر ریش خرش باید رید
این حرارت که به خود احمد آذر دارد.............. تا که خاموش شود بر شررش باید رید
شفق سرخ نوشت آصف کرمانی مرد........... غفرالله کنون بر اثرش باید رید
آن دهستانی بی مدرک تحمیلی لر.............. از توک پاش الی مغز سرش باید رید
گر ندارد ضرر و نفع مشیرالدوله................... بهر این ملک به نفع و ضررش باید رید
ار رَود موتمنالملک به مجلس گاهی............ احترامن به سر رهگذرش باید رید
شکایات دل عاشق از این دنیا چه می باشد
به جز عاشق کشی در دین در این کابوس بی پایان
مرا دردی ایست نا پیدا ، غمی خیبر شکن دارم
که عاشق را چرا کشتند و بیگانه رهش دادند
دلی دارم که عاشق شد ، همه کارش خراباتی
در این عشق تماشایی ، شدم مجنون و شیدایی
همه کارم به کارایی ، همه حالم به شادابی
همه جانم چه می دانی ، شدم عاشق به آسانی
ز معشوقه چه بنویسم از آن پر مایه ی بی بن
که جانان هیمدد ، هیهات مبادا عاشقی یاری
دلا تا کی هوس رانی ، خدا تا کی بپوشانی
که عاشق گشته را انگار ، می دانی و می رانی
جوانان عاشقی خامیست ، پر از هیچ و پر از خالی
برای عشق راهی نیست ، خدایا عاشقی کافیست
در این خالی گه دنیا که هر سویش به رسوایست ،
مرا جایی دگر باشد که تنهایی و تنهایست .
« پیتر فاکس »
دنیا مثه یه گردونه
یه روز خوبه یه روز بده
یه روز مثه یه گل یاس
با اون همه ناز و ادا
یه مثه یه آتیشی میفته به جون همه
می سوزونه ٬ می رنجونه ٬ هر چی گل یاسمنه
« پیتر فاکس »
بنویسید زمین کوچه ی سرگردانیست ........ او در این معبر پرحادثه عابر بوده است ......
صفت شاعر اگر همدلی و همدردیست ........ در رثایم بنویسد که شاعر بوده است.......
بنویسید اگر شعری ازاومانده بجای ............. مردی از طایفه ی شعر معاصر بوده است ......
مدح گویی و ثنا خوانی اگر دین داریست ...... بنویسید در این مرحله کافر بوده است ......
غزل هجرت من را همه جا بنویسید ............ روی قبرم بنویسیدمهاجر بوده است.......